اشعار محمدعلی اصغری

گزیده از اشعار محمدعلی اصغری (شاعر معاصر)

اشعار محمدعلی اصغری

گزیده از اشعار محمدعلی اصغری (شاعر معاصر)

ماجرای کربلا

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ب.ظ

ماجرای کربلا


نهم ذی الحجه و قصد منا دارد حسین گوئیا در سر هوای کربلا دارد حسین

جد وی پیغمبر و نامش بتول فا طمه وی پدر همچون علی شیر خدا دارد حسین

شبه جد خویشتن نیکو برادر چون حسن شیر زن خواهر چو زینب پر بلا دارد حسین

هم برادر چون قمر عباس نام آور چرا با وی عازم از حجاز و ماجرا دارد حسین

سوی خاک کربلا همراه یارانش تمام رو به سوی نینوا در سر چه ها دارد حسین

هر چه پیش آید برای کاروان در کربلا وان مسلم بهر آن از دل رضا دارد حسین

کی مگرترسی به دل دارد زکین اشقیا هم سر سری دگر با خالقش دارد حسین

کاروان غم به سوی کوفه از شهر حجاز کاروانی پر غم و بس با صفا دارد حسین

اکبر و عباس و قاسم، اصغر شیرین زبان از وجود هر یکی کان وفا دارد حسین

کاروانی پر غم و از شش جهت دریای غم ماجرای پر غمی در نینوا دارد حسین

در دیار غربت و آن کاروان پر زغم خیل دشمن در پی اش بهر جفا دارد حسین

تل زینب ، نهر الغم ، قتلکه اندر میان دشمنی در پیش رو بس بی وفا دارد حسین

شمر ذی الجوشن بدستش خنجر پر کینه ای سر زتن گشتن جدارا از قفا دارد حسین

اسب تازی از عدو بر پیکر یاران او آتش کین عدو در خیمه ها دارد حسین

اهل بیتش از عداوت بر اسارت سوی شام وین مسلم بعد مرگش از قضا دارد حسین

اصغری دیگر مگو از وضع و حال آنزمان

جای پیرا هن به تن چون بوریا دارد حسین


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۸
محمدعلی اصغری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی